پیام نوروزی به شیمون پرز

بدست • 20 مارس 2012 • دسته: جامعه و سیاست٬ همه نوشته ها

در آستانه عید نوروز معمولا آدمها در رابطه شان با یکدیگر کدورتها را به کناری می گذارند و با پیغام و پسغام سعی می کنند که روابط حسنه برقرار کنند. البته چند سالی است این رسم پیام نوروزی ابزاری شده است برای روسای دولتهایی که با جمهوری اسلامی ارتباط ندارند که به بهانه پیغام برای مردم حرفهای سیاسیشان را مطرح می کنند و بنا بر مثل ایرانی به در بگویند تا دیوار بشنود.
دقایقی قبل در سایت رادیو فردا خبری با عنوان ” رئیس جمهوری اسرائیل در پیامی، نوروز را به ایرانیان تبریک گفت ” را خواندم. این آقا آرزو کرده اند سال آینده پر از «صلح و همزیستی» برای همه ایرانی ها باشد و از رهبران ایران نیز خواست که به گفته او، هیچ کشوری را تهدید نکنند.
بر اساس متن خبر ظاهر خطاب آقای پرز مردم ایران بوده اند. جسارتا من پاسخی دارم برای این پیام.

متن پاسخ من

چناب آقای پرز!

میدانید که در نوروز ایرانیها دید و بازدید دارند. یعنی رابطه دوسویه است. حالا که پیغام دادید باید پیغامتان را جواب داد.
مدتهاست که جهان دچار آشفتگی است. راستش را بخواهید از زمان آغاز جنگ دوم جهانی اینطور بوده است. ظاهرا پس از چنگ جهانی دوم، قرار بود درگیری کلیه کشورهای جهان با جنگ به پایان برسد، اما متاسفانه این موضوع در حرف باقی ماند. مدتها کشورها درگیر جنگ سرد بودند یا بعضی در وضعیتی بدتر دچار جنگهای نیابتی و رقابتی بودند. خوب می دانید کشور من به مدت ۸ سال شاید هم کمی بیشتر درگیر جنگی تحمیلی بود. حاصل این جنگ چیزی نبود جز تعداد بسیار زیادی مجروح و بیش از ۴۰۰ هزار شهید. این جنگ حاصل دیگری هم داشت. در زمان کودکی من و هم سن و سالانم که به نظر می رسد خطاب اصلی پیغام شما باشیم محدودیتهای بسیار بابت این جنگ ایجاد شد. جالب است بعد از مدتها که به نوجوانیمان رسید و وقتی می توانستیم اولین رای مان را به صندوق رای گیری بیاندازیم، طرفدار آقای خاتمی محبوترین سیاستمدار وقت و حال حاضر ایران شدیم. خوب می دانید ایشان با شعار توسعه سیاسی در داخل و تنش زدایی در سطح بین الملل به روی کار آمدند و البته این هدفی نه اعلامی بلکه اعمالی بود. همه چیز خوب داشت پیش می رفت. اما بودند در آن زمان گروهی که این وضع خوب را در داخل بر نمی تابیدند و هر ۹ روز یک بحران برای دولت ایشان می آفریدیند.
آقای پرز! نادانان و تندروهای داخلی مترصد فرصتی بودند تا بتوانند عرصه را به خاتمی تنگ کنند اما بهانه ای نمی یافتند. خاتمی با انتخاب در دور دوم با رایی بسیار بالاتر از دور اول امید را در داخل از آنها گرفته بود و تنها راه حل شکست در عرصه بین الملل بود. بسیار بعید بود که این اتفاق بیفتند. اما علی رغم همه غیر ممکن ها نادانی چون بوش با گفتن احمقانه ترین جمله زندگیش و نامیدن ایران در محور شرارت با رادیکالهای داخلی روی هم ریختند و تیشه به ریشه توسعه سیاسی زدند. این حرف بوش دلیلی شده بود برای سرکوفت زدن به خاتمی و طرفدارانش در رابطه با شکست خوردن سیاست تنش زدایی. می گفتند که خاتمی خیانت کرد و تعلیق را پذیرفت اما اکنون امضا کننده همان تعلیق را به عنوان وزیر امورخارجه پذیرفته اند. پس باور کنید آنهمه هیاهو بازی بیش نبود که شما و همکارانتان و آقای بوش بسیار نادان در آن شریک بودید. این فضای رادیکال داخل و کنار رفتن مشی صلح طلب اصلاح طلبی حاصل کار شماست.
نکته دیگر خود شمایید. از سال ۱۹۴۸ که آن سرزمین عزیز را ۲ پاره کردید و ذره ذره رخنه کردید به سهم آنسوی دیگر، مسئله ما شدید. نمی دانم چرا باورتان نمی شود که هر کسی در ایران به روی کار باشد باز هم مسئله خود شمایید. رژیم گذشته ایران که اسلامی نبود آیا شما را به رسمیت شناخت؟
آقای پرز روزی نیست خبر از کشته شدن مادر و یا فرزندی و یا پدری از آن سرزمین نیاید. برادران دینی ما را می کشید و الان برای ما پیغام صلح و دوستی می فرستید. ما در زبانمان مثلی داریم که به کار شما می آید، اگه لالایی بلدی چرا خودت خوابت نمی بره. آقای پرز آن جنگ ۸ ساله برای ما تجربه شد که با کسی جنگ نداشته باشیم و البته برای دیگران هم تجربه شد که با ما جنگ نداشته باشند. اما ظاهرا با تجربه بیش از ۶۰ سال جنگ شما به این درک نرسیدید. چرا پایتان را از روی گلوی آن مردم بیچاره بر نمی دارید، چرا به سهمتان قانع نیستید و صد چرای دیگر و چرا از درک این نکته عاجزید که حرفتان به گوش ما نمی رود چرا که ما مدتهاست که گوشمان را بر روی حرفهای کسانی که حق و نظر دیگران را نادیده می انگارند و با قیافه حق به جانب به موعظه برای دیگران می پردازند بسته ایم.
حرف آخر اینکه قبل از هر حرفی اول بساطتان را جمع کنید از آن سرزمین بروید بیرون بعد شاید حرفتان را هم شنیدیم. اما لطفا تا قبل از این موضوع ساکت بمانید که نشوید مثال دیگ به دیگ میگه روت سیاه.

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.