بررسی موانع تحقق عدالت در جامعه ایران از منظر قانون / بیعدالتی؛ واقعیت ناخواسته
بدست پیام برازجانی • 26 نوامبر 2020 • دسته: جامعه و سیاستشاید به جرات بتوان گفت مهمترین هدف از آفرینش بشر دستیابی به عدالت است، یا شاید گزاره بهتر این باشد که اگر بشر در طول قرون باقی مانده از حیات خویش به روشی برای ایجا عدالت نرسد، انگار هیج دستآوردی نداشته است چون مهمترین رکن به رسمیت شناخته شدن هر اقدام، مثبت جلوه یافتن آن در ذهن است.
اقدامات بشر و حتی الطاف و تقدیر الهی (عدل تشریعی و عدل تکوینی) زمانی واجد شرایط شکرگذاری است که بشر ذاتا آن را مثبت بداند، یعنی از آن دستاورد و یا اقدام در ذهن برداشت خوشایندی داشته باشد و این خوشایندی فقط در صورتی قابل تامل و اتکاست که عادلانه بودن آن دستآورد و اقدام مفروض باشد در غیر اینصورت بزرگترین اقدامات و دستآوردهای بشری در صورت نداشتن پیش زمینه عادلانه ممکن است پیشرفت محسوب گردند اما قطعا اقدامی واجد ارزشگذاری مثبت و برشمردن به عنوان خوبی نخواهند بود.
انسان وقتی با خود به گذشته بشری و خانواد و خویشتن میاندیشد عموما فضایل خوشآیند و واجد ارزشگذاری مثبتی را برای خود متصور است، اما زمانی میتواند آن فضایل را در عرصه عمومی عینیت بخشد و آن حس مثبت خود را به دیگران منتقل کند و یا برداشت مثبت دیگران را دریافت کند که مفروض عادلانه بودن آن فضایل را به انضمام داشته باشد و نیک میدانید به محض زیر سوال رفتن مفروض عدالت از آن فضیلت، نداشتن آن دستآورد بهتر از داشتنش است چون نه تنها به عنوان یک دستآورد محاسبه نخواهد شد بلکه در درک عمومی باید پاسخگوی پرسشی بزرگ مبتنی بر چرایی ناعادلانه بودن دستیابی به یک فضیلت نیز باشد.
پیش فرض عدالت در جهان امروز یک پیش فرض ضروری است. اما این پیش فرض خود برگرفته از یک امر الهی و یا ماوراء الطبیعی صرف نیست. رالز در نظریه عدالت مینویسد: «عدالت اولین فضیلت برای نهاد اجتماعی است، همچنان که حقیقت برای نظام تفکر».[Rawls: 1999, p. 3]
عدالت یک مفهوم عام است که در جهان اخلاقی هویت پیدا میکند. عادلانه بودن یک امر حقیقی نشانه و مجوزی برای پنداشت خوب درباره آن است، اما خوبی و بدی و خیر و شر تنها در جهان اخلاقی هویت مییابند، یعنی در یک سپهر اخلاقی عام شمول است که خیر و خوبی دارای ارزش انسانی و بین الاذهانی است، عدالت به عنوان یک شاخص برای ارزیابی اقدامات مورد استفاده قرار خواهد گرفت. به قول حسین هوشمند در دومین نشست دوشنبههای عدالت در کتابخانه ملی، عدالت از نظر رالز مقدم بر خوشبختی است. خوشی و کامیابی آنگاه بهعنوان یک ارزش مثبت تلقی میشود که عادلانه بودن آن محرز باشد. عدالت چارچوبی است که افراد مختلف در آن فرصت پی گرفتن آمال و ارزشهای مورد نظر خود را پیدا میکنند.
تمام تلاش نگارنده در بخش اول این مقاله به این نکته ضروری معطوف است که به اثبات برساند عدالت در یک جهان اخلاقی مهمترین شاخص و حتما شاخص ضروری برای ارزیابی است و در صورتی که اخلاق را چه اخلاق معنوی دینی و ایدئولوژیک و چه اخلاق مببتنی بر عقل اثباتی و تجربی بشری را مفروض زندگی بشری ندانیم، چه اهمیتی دارد که فعلی با پیش فرض عدالت تحقق یافته و یا اساسا آن فعل واجد ارزشگذاری خوبی و خیر است و نه شر. در جنگل که زور و قدرت معیار سنجش برتری است چه تفاوت دارد حیوان قویتر در یک منازعه عادلانه شکارش را بدست آورده و یا غیر عادلانه، آن حیوانی بقاء را تداوم خواهد بخشید که بتواند شکار را تداوم بخشد نه عادلانه شکار کردن را.
اما عدالت چیست؟
عدالت در لغت معادل نظم و ادب است. در پارسی «داد» معادل عدل، و «دادمندی» یا «دادگری» معادل عدالت است. «دادگر» نیز معادل عادل میباشد. «دادگستر» نیز به معنای گسترنده عدل است.[ فرهنگ پارسیمان، سرواژههای «عدل، عدالت، عادل»] واژه «داد» برگرفته از «داتا» ی ایرانی باستان به معنای «قانون» است.[ ایرانیکا. Retrieved ۳ آبان ۱۳۸۹]
قبل دستیابی به تعریفی مناسب از عدالت لازم است تفکیک روشنی بین مفهوم عدالت در یک جامعه و نهادهای آن و بین افراد آن جامعه صورت گیرد. مهم است که فهم گردد بین جامعه عدالت محور با انسان عادل تمایز روشنی وجود دارد. درست است که انسان عادل کسی است که امورات را عدالت محور سامان میدهد اما ضروری است که درک گردد جامعه عدالت محور، جامعه ای است که در آن حتی فرد غیر عادل و ظالم نیز اجبارا و قهرا در حوزه اجرا امورات را بر اساس فرایندهای عادلانه سامان خواهد داد.
عدالت را در فلسفه «هر چیز در جای خود» معنی کردهاند.(«مفهوم عدالت در حقوق». hawzah.net.) در اصل جامعه عدالت محور محکوم به اجرای عدالت است و مفروض این مقاله از عدالت، عدالت ایجاد شده در شون جاری جامعه است و نه افراد.
¬¬عدالت، به معنی خاص کلمه، برابر داشتن اشخاص و اشیاء است. هدف عدالت همیشه تأمین تساوی ریاضی نیست. مهم این است که بین سود و زیان و تکالیف و حقوق اشخاص، تناسب و اعتدال رعایت شود. پس، در تعریف عدالت می توان گفت: «فضیلتی است که به موجب آن باید به هر کس آنچه را که حق اوست است داد.»(همان)
مهمترین نکته مستتر در اشتیاق برای اجرای عدالت در بین حکومتها و افراد و نهادهای اجتماعی و … عدم وجود منابع کافی است.
در این صورت است که دخالت دولتها در توزیع منابع به ضرورت توجیه پذیر میشود و البته این در تاریخ دینی مورد تجربه بشر هم سابقه تاریخی دارد. آنجا که قرآن، پروردگار کریم را قایما بالقسط میداند و در ضرورت برانگیختن پیامبران جنبه عدالت محور باری تعالی متجلی است و به تعبیر امروزی به نوعی پیامبران یارانه خداوند برای بشر بودهاند که از طریق آنان، عدالت جبرانی را به تعبیر امروز سیستمهای اقتصادی انجام دهد. با وجود این خداوند در جای جای قرآن کریم به نظام جزا و پاداش بر اساس اعمال فرد اشاره دارد و هیچگونه دخالت منبع خارجی در آن را متصور نیست و اشاره دارد که وَأَن لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعى؛ و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست و اینکه تلاش او به زودی دیده خواهد شد.﴿نجم ۳۸- ۴۰﴾ رالز نیز عدالت را تبلور انصاف میداند و تعبیر او از وضع نخستین ( original position) که افراد میخواهند جامعه مدنی تشکیل دهند و توافق جمعی آنها بر روی قواعدی منصفانه و معقول به همین منظور است. در اصل مفهوم عدالت همان کارویژه این توافقات در تفکیک و تنظیم حقوق، مسئولیتها و تقسیم مزیتها و منافع اجتماعی است.
رفاه پیش نیاز زندگی بشری است و هدف بشر از زندگی رفاه در سطوح مختلف است.
«عدّهای از مردم، بدون اطّلاع حرفهای غلطی میزنند، و تاکنون قضاوتهای بیجایی کردهاند؛ میگویند اسلام فقر را پرورش داده است، و برای اثبات سخن خود به آنچه مثلاً در مدح فقر آمده، تمسّک میجویند؛ درحالیکه اساساً از نظرِ اسلام فقر بهخودیِخود مطلوب و پذیرفته نیست، بلکه غنا و بینیازیِ جامعه، مطلوب است.برای اسلام، استقلال مالیِ مسلمانان و عدم احتیاج آنها به دیگران اهمّیّت دارد و بالاتر از آن، رفاه و آسایش انسان، موردِ نظر اسلام است؛ امّا درعینِحال، هیچکدام از اینها موضوعیّت ندارد؛ یعنی غنا و رفاه، برای آن است که محیطی مساعد برای تعالی و تکامل انسان بهوجود آید؛ چون اگر انسان تأمین نباشد، چنین محیطی برایش فراهم نمیشود.»( تفسیر سوره برائت، حضرت آیتالله خامنهای، صص ۳۷۵ تا ۳۹۳).
وظیفه دولتها در جهان ایجاد رفاه نیست بلکه ایجاد محیط عادلانه برای زندگی بشری است، چرا که در یک جامعه متنی بر عدالت، رفاه دیر یا زود تحقق خواهد یافت، اما در یک جامعه با ساز و کارهای ناعادلانه نه تنها رفاه و فرآیندهای خیر به وقوع نخواهد پیوست بلکه هرگونه تلاشی برای ایجاد رفاه محکوم به شکست و اسراف منابع و ایجاد شکاف اقتصادی بیشتر است.
وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً- و نه دست خود را به گردنت بسته بدار (كه هيچ انفاقى نكنى) و نه آن را كاملًا باز گذار كه (چيزى براى خودت نماند و) سرزنش شده و حسرت خورده (به كنجى) نشينى.(اسراء ۲۹)
رفاه یک مفهوم اقتصادی صرف نیست. رفاه در سطوح فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کارویژه و مصادیق قابل ارزیابی دارد که مهمترین هدف آن ایجاد امکان دستیابی و توزیع ثروت است. در جامعه عدالت محور دستآوردها در هر سطوحی باشد برای همه قشربندیهای اجتماعی بر اساس سازو کارهای همسان قابل دستیابی است و اساسا تلاش برای دستیابی به دستآوردها برای ایجاد امکان دسترسی به ثروت است که با تلاش بیشتر در هر سطحی این دسترسی بیشتر باشد و طبیعی است در این فرآیند عده ای بهره بیشتری برند و یا عده ای دسترسی کمتر که مهمترین امر اینست که دستیابی ها بصورت عادلانه و همسان ایجاد شده باشد، هرچند دولتها ظیفه دارند شاخص های حداقلی در همه سطوح را برای افراد تضمین کنند نه اینکه دایما بصورت دایه وار در حال هل دادن افراد جامعه به سوی شاخص های حداقلی باشند.
مثلا حق تحصیل رایگان و اجباری در ایران تا سطح دیپلم برگرفته از این کارویژه است اما چرا همین حق تحصیل نتیجه بخش نیست دلیلش اینست که متضمن دستیابی به شاخص حداقلی نیست. زیرا در این فرایند دستیابی به مهارت منجر به درآمد، مغفول مانده و فقط به جنبه آموزشی موضوع توجه شده است و فیالمثل اگر بجای حداقل دیپلم، مدرک سیکل معیار بود و پس از آن دوره چهار ساله مهارت آموزی بصورت رایگان بود و دوره دبیرستان نیازمند پرداخت ۵۰ درصد حق التحصیل بود امروز نیروی کار ماهرتری را درجامعه که توانایی کسب درآمد و استفاده بهتر از عدالت ایجاد شده در بدست آوردن شغل دارد را شاهد بودیم.
در باب اقتصاد، علاوه بر مشکلات عمده مشهود، نمره مطلوبی در باب عدالت در دهه پیشرفت و عدالت بهدست نیاوردهایم و این واقعیتِ ناخواسته باید همه را به تلاش فکری و عملی در باب معیشت طبقات ضعیف به مثابه اولویت وادار سازد.(مقام معظم رهبری، پیام بهمناسبت آغاز به کار یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی)
یکی از موانع عدالت در کشور موانع قانونی است. یعنی بی عدالتی قانونی که در جامعه ایران رخ میدهد. به عنوان مثال تعرفه گمرکی یا مالیات بر ارزش افزوده هرساله به بخش زیادی از کالاها وضع می گردد و باعث می شود که قیمت عمومی کالاها به مقداری افزایش یابد. از سوی دیگر دولت با پرداخت یارانه نقدی سعی در ایجاد عدالت جبرانی برای اقشار مختلفی است در صورتی که با یک محاسبه ساده بین مالیات و افزایش قیمت تحمیلی به افراد کم برخوردار جامعه از طریق وضع مالیات و تعرفه گمرکی بر کالاههای اساسی و رقم پرداختی یارانه می توان به این نتیجه رسید که پاره ای از قوانی وجود دارد که با برداشتن آنها رفاه بالاتری در سطح جامعه ایجاد می شود تا پرداخت یارانه مستقیم نقدی.
اسلام دادن یک درهم قرض را از نظر پاداش الهی برتر از یک درهم صدقه دانسته است.(امام موسی صدر/عدالت در اسلام/ص۳۱)
نفس پرداخت یارانه به معنای کمک در هیچ آیین و ایدئولوژی نفی نشده است و بلکه از ضروریات است. در سوره توبه اشاره می شود؛ انَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۶۰﴾صدقات تنها به تهيدستان و بينوايان و متصديان [گردآورى و پخش] آن و كسانى كه دلشان به دست آورده مى شود و در [راه آزادى] بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده اختصاص دارد [اين] به عنوان فريضه از جانب خداست و خدا داناى حكيم است (۶۰)، یعنی ضرورت کمک در آنجایی مستوجب پاداش و فریضه محسوب میگردد که موجب گرهگشایی و کمک به رفع درماندگی و حرکت به سمت آزادی باشد و این معنا در ذات این آیه شریفه نهفته است که کمک برای تحقق هدفی است و رفع درماندگی و اگر قرار باشد یارانه تخصیصی اساسا منجر به این هدف نشود ممکن است کمک کننده باشد اما تحقق فریضه صدقه و یاری اساسا صورت نپذیرفته است.
در نظریه بازبینیشده عدالت رالز نیز نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی به دو شرط قابل قبول هستند: اول باید مختص به مناصب و مقامهایی باشند که تحت شرایط برابری منصفانه فرصتها، باب آنها به روی همگان گشودهاست و دوم این نابرابریها بابد بیشترین سود را برای محرومترین اعضای جامعه داشته باشند (اصل تفاوت).(رالز: ۱۳۸۵، ص ۸۴)
سوال اساسی اینجاست چه ضروریاتی باعث تدبیر پرداخت یارانه و کمک مالی در کشور میگردد اما همان ضروریات به اصلاح قوانین و رویههایی که موجب بیعدالتی و سختتر شدن زندگی در جامعه است نمیگردد. با برداشتن سود ربا گونه بانکی، مالیات بر ارزش افزوده بر کالاهای اساسی و نیاز روزانه مانند شیر و پنیر و کره و … عدالت اقصادی بهتر برقرار میگردد یا ثبیت و تداوم این قوانین و پرداخت یارانه نقدی.
محاسبه و مقایسه هزینه یارانه و مالیات بر ارزش افزوده خانواده سه نفره شهری/تقریبی ۱۳۹۹
سهم هزینه ناخالص کالای اساسی از هزینه خانواده ۱۵٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال
مالیات بر ارزش افزوده پرداختی ۱٫۳۵۰٫۰۰۰ ریال
یارانه پرداختی ۱٫۳۵۰٫۰۰۰ ریال
به نظر میرسد مبنای انحراف منابع و ریکردها در اجرای عدالت و افزایش رفاه یکی همین تدابیر برای بهتر کردن شرایط محرومان و کم برخورداران است اما آنجه در نهایت نمود یافت بارورتر شدن سفره متمولین است. نتیجه سیاست یارانهپاشی در کشور این شد که هرکه ظرفیت بالاتر و کیسه بزرگتر و به تعبیر بهتر مصرف بالاتری دارد، سهم بیشتری هم ببرد و سیاست حمایتی یارنهای با روش یارنهپاشی را تبدیل به ضد خود کند.
پیام برازجانی
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پیام برازجانی