گالريها فرهيختهها را صدا ميزنند
بدست پیام برازجانی • 22 نوامبر 2010 • دسته: عکاسی٬ همه نوشته هاگفتوگو با كتايون دهچمني مدير گالري شماره شش درباره وضعیت جذب مخاطب توسط گالریها در تاریخ ۳۰-۸-۱۳۸۹ در روزنامه شرق منتشر شده است.
گفتوگو با كتايون دهچمني مدير گالري شماره شش
گالريها فرهيختهها را صدا ميزنند
«سزاي گرانفروش نخريدن است.» شايد ذات اشاره اين ضربالمثل به موضوع جالبي است. يعني اگر كسي در عرضه، رعايت مناسبات عرضه را نكرد بايد توسط كساني كه با او سروكار دارند با عدم توجه مواجه شود. اين ميتواند يك اصل كلي براي هر فعاليتي باشد و نه صرفاً كارهاي اقتصادي. در هنر و البته در عكاسي هم اينگونه است. در اين مصاحبه به دنبال اين هستيم كه چرا در گالريهاي عكاسي مخاطب به آن شكلي كه بايد حضور پيدا نميكند. بارها و بارها شنيدهايد در مثلاً فلان گالري نمايشگاه عكس فلان عكاس كه بعضاً سوابق بسيار طولاني و برجستهاي هم در بك گراند خود دارد، برگزار ميشود. اما مراجعان آن گالري در مدتزمان نمايشگاه از دوستان و شايد شاگردان و همصنفان و البته تعداد بسيار محدودي مخاطب عام غيرعكاس فراتر نميرود. البته اين يك اصل كلي نيست. در همين چندين روز گذشته نمايشگاه عكسي از يكي از بازيگران معروف سينما برگزار شد. هفته گذشته در جايي دوست عكاسي كه خود سابقه طولاني در عكاسي و البته نامي هم دارد، اشاره كرد كه بسياري براي تماشاي عكسهاي آن بازيگر شهره به گالري رفتهاند و كارهايي را با قيمت گران هم خريدهاند. وقتي چنين اتفاقاتي پيش ميآيد، كه اتفاقاً در اين اواخر نمونههاي زيادي هم ميتوان از آن مثال زد كمي در اين موضوع كه اساساً مخاطب عام راهي به گالريهاي تخصصي عكاسي ندارد، ايجاد شك ميشود. در دنياي مدرن امروز عكاسي به تنهايي به عنوان يك رسانه شناخته ميشود. عينيت اين رسانه در عرصههاي اطلاعرساني عليالخصوص مطبوعات يا وجه ماندگاري و يادگاري آن- آلبومهاي خانوادگي- براي بسياري قابل دركتر است. اما عكاسي روي ديگري نيز دارد و آن وجه هنري آن است يعني اثري با دقت نظر و رعايت بيشتري نسبت به مسائل زيباييشناسانه. غالباً جاي عرضه اين نوع از آثار عكاسي در گالريها بوده است. حداقل تاكنون و در كشور ما. غالب گالريداران در اين نكته اتفاق نظر دارند كه گالري به همان دليلي كه با استقبال مخاطبان عام مواجه نميشود نيز محلي براي پذيرش مخاطبان عام نيست. اما باور اين سخت است. حتماً هدف هر هنرمندي ديده شدن و توجه حداكثري به اثر او توسط مخاطب است.
و اينكه آيا اساساً راهي هست كه مخاطبان عام را به فضاي هنري و حرفهاي گالريها كشاند و آنها را تشويق كرد كه حضور در گالريها و ديدن آثار عكاسي را حداقل جايگزين بخشي از تفريحات خود كنند؟
گروهي به راه ديگري نيز انديشيدهاند؛ به جاي آنكه مخاطبان عام را به فضاي گالريهاي تخصصي آورند آثار عكاسي را بين مردم ببرند. مثلاً در همين تهران خودمان چند سال پيش جمشيد بايرامي در حد فاصل بين خيابان قدس تا ۱۶ آذر در خيابان انقلاب روي نردههاي دانشگاه تهران عكسهاي مناسك حج را به نمايش گذاشت. حتي شهرداري در آن زمان با تزيين آن پيادهرو نام آن را «خيابان هنر» يا چيزي شبيه آن نهاد. بسياري از رهگذران بودند كه هنگام عبور از آن پيادهرو دقايقي يا بيشتر را صرف ديدن آثار ميكردند. اما جمشيد بايرامي چند روز پيش گفت وقتي براي تكرار اين كار مراجعه كرده با انجام آن مخالفت شده است. در كشورهاي ديگر هم نمونههاي بسياري بوده است مثلاً روي همين ساختمانهاي نيمهتمام به جاي گوني و داربستهاي زشت ميتوان يك اثر عكاسي مرتبط با فضاي روز جامعه را در ابعاد بزرگ به نمايش گذاشت يا كارهايي از اين دست. هدف از نوشتن اين مقدمه بلند اشاره به اين نكته بود كه جذب مخاطب براي عكاسي مسالهاي جدي است و گالريداران و حتي عكاساني كه نمايشگاه ميگذارند بسيار به آن فكر ميكنند. در ادامه مصاحبهاي از كتايون دهچمني مدير گالري شش در تهران آمده است. گالري شماره شش، گالري تخصصي عكاسي است. قرار است در آن فقط نمايشگاههاي عكاسي برپا شود و تاكنون پنج نمايشگاه برگزار شده، كه دو نمايشگاه اخير يكي گروهي است كه شامل تعدادي از عكاسان مطرح كشور است كه تا آن زمان يا نمايشگاه نداشتهاند يا اينكه با اين گروه نبودهاند و ديگري هم نمايشگاه آثاري منتشرنشده از كاوه گلستان. نفس اينكه كسي در شرايط كنوني با شرح ذكرشده اقدام به تاسيس گالري تخصصي عكس كند جالب است. در گفتوگو تلاش براي ارائه نتيجه خاصي انجام نشده است و فقط قصد آشنايي با ذهنيت يك گالريدار در مورد وضعيت جذب مخاطب بوده است كه در پي ميآيد.
– – –
– گالري شماره شش كه اقبال آن به عكاسي زياد است از چه زماني راهاندازي شده است؟
از بهمن سال گذشته با نمايشگاه انفرادي مهدي مقيمنژاد افتتاح شده و تاكنون پنج نمايشگاه در آن برگزار شده است.
– انگيزه راهاندازي گالري تخصصي براي عكس چه بوده است؟
من فكر ميكنم در حال حاضر عكس نيازي به فضاي اختصاصي دارد و البته گالريها هر چقدر به سمت فضاي تخصصي شدن بروند، بهتر است.
– شما خود پيشزمينهاي از عكاسي داشتيد؟
بله من خودم هم عكاسي خواندهام.
– رويكرد شما براي انتخاب عكاسان و موضوعات نمايشگاهها چيست؟ سابقه طولاني و مشهور بودن مهم است؟
لزوماً خير، اگر سابقه طولانيتري دارند و ما با آنها كار ميكنيم دليل اين است كه با آن سابقه طولاني آثار منتشرنشده فراواني دارند و الزام ما حتماً برگزاري نمايشگاه براي يك عكاس اسم و رسمدار نيست. در آينده خواهيد ديد عكاسان جواني در اينجا حضور پيدا ميكنند. تلاش ما براي نمايش آثاري است كه به نمايش در نيامده باشند.
– هدف بلندمدت از راهاندازي اين گالري چيست؟
يكي از اهداف اصلي من اين است كه تلاش كنم و آنقدر ممارست به خرج دهم كه بتوانم مردم را به خريد عكس تشويق كنم تا آنجا كه مثلاً ما كلكسيونر عكس داشته باشيم همچنان كه در رشتههاي ديگر داريم.
– شما فكر ميكنيد عكاسي اين ظرفيت را دارد؟
حتماً دارد ولي متاسفانه فرهنگ آن در جامعه كنونيمان به وجود نيامده. مسلماً وقتي اينجا يا گالريهاي تخصصي عكس ديگر در اين كار ممارست داشته باشند به مرور فرهنگ اين موضوع به وجود خواهد آمد.
– در كنار اين نمايشگاههايي كه برگزار ميكنيد، آيا فعاليتهاي مرتبط ديگري هم داريد؟
فعلاً چنين قصدي نداريم و احتمالاً تا مدتي ماهي يك نمايشگاه و سالي ۱۰ نمايشگاه خواهيم داشت.
– شما اساساً اين شيوه ارائه عكس(نمايش و بازديد حضوري) را موثر ميدانيد. وجود يك گالري با همه پيشرفتهايي كه دنياي امروز كرده است باز هم لزومش احساس ميشود؟
صد درصد. اگر اينگونه نبود كه اين همه گالري در دنيا وجود نداشت. حتماً تاثيرگذار است.
– تعداد سايتها بيشتر است يا گالريها؟
مسلماً سايتها، اما هر چيزي نقش خاص خودش را دارد. آن اثري كه در گالريها به نمايش درميآيد از فيلترهاي بسياري عبور ميكند تا روي ديوار گالري به نمايش درآيد. هم تخصصيتر است و هم كيفيت معتبرتري براي ارائه دارد.
ما تمام سعيمان اين است كه بتوانيم بر مخاطبان عكس بيفزاييم و گمان ميكنم در كارمان مقداري موفق هم بودهايم. هيچ قدم مثبتي بيتاثير نيست و ممكن است با تاخير صورت پذيرد اما حتماً موثر خواهد افتاد.
– اگر بخواهيد آسيبشناسي از فعاليتهاي خود و ديگر گالريها داشته باشيد در فضاي موجود كاستيهايي كه از تكميل اين فرآيند جلوگيري ميكند، چيست؟
در واقع من گمان ميبرم نكته مهم اين است كه گالريها بتوانند با يكديگر منسجم و متحد شوند و با همديگر همكاري داشته باشند كه مثلاً سالي يك بار جمعي را در يك ضيافت و نمايشگاه بزرگ دعوت كنند تا بتوانند ميان كسي كه حتي در سال يك اثر عكاسي خريده است ارتباط و گفتوگويي برقرار و آنها را تشويق كنند و حتي براي آثاري كه در قديم خريداري شده است قيمتگذاري جديد صورت پذيرد.
به نظر من اگر اين موضوع را بتوان به عنوان يك سرمايهگذاري براي مردم شرح داد، موثر خواهد بود. كساني هستند كه توانستهاند به اين نكته برسند كه ميتوانند روي آثار هنري سرمايهگذاري كنند و اين آثار را در اين فرآيند سرمايهگذاري به سوددهي هم برسانند. اين موضوعي است كه به هر حال توجيه كردنش بر عهده گالريدار است و مسلماً اگر گالريدارها با هم باشند ميتوانند نتيجه بهتري بگيرند. متاسفانه اين شيوه رقابت فعلي باعث عدم انسجام و واگرايي است تا اتحاد و همگرايي.
– تعداد كساني كه مشتري دائمي آثار هنري هستند، محدود است. اما همه مردم تابلويي را روي ديوارهاي خانههايشان نصب ميكنند. به نظر شما اگر گالريداران توجه خود را به سوي توده مردم تغيير دهند، نتيجه بهتري نخواهند گرفت؟ فروش بيشتر با قيمت كمتر.
گالريدار درباره قيمت آثار تصميم نميگيرد. خود هنرمند است كه قيمت اثرش را تعيين ميكند. من به عنوان گالريدار تمايل بيشتري دارم كه قيمت آثار به گونهاي باشد تا باعث فروش بيشتري شود و لااقل احساس كنيم كه نمايشگاه از نظر اقتصادي هم توفيقاتي داشته است و در پاسخ به نگاه غيرمالي به عنوان كساني كه بتوانيم توده را براي ديدن نمايشگاه جذب كنيم، بايد اشاره كنم واقعيت اين است كه مردم علاقه دارند آثاري را ببينند كه باعث ايجاد شادي در روحيه آنها شود. ولي اگر قرار باشد گالريدارها به شاد كردن مردم فكر كنند، فضاي گالري مانند مغازههاي عكاسي ميشود. گالري در اصل بخش فرهيختهتري از مردم را صدا ميزند. اگر تعداد فرهيختگان جامعه كم است، مسوولش گالريدار نيست. كسي جلوي مردم را براي ديدن كارهاي جدي نگرفته است.
ما آگهي روزنامه داريم و در تمام سايتها اطلاعرساني ميكنيم. حتي مثلاً من در همين كوچهاي كه گالري قرار دارد، چند نفر از همسايهها را كه كنجكاو هستند كه ما اينجا چه كار ميكنيم به كرات دعوت كردهام بيايند و آثار را تماشا كنند. يكي دو بار آمدهاند اما ديگر نميآيند چون برايشان ظاهراً جذابيتي وجود ندارد. البته من سعي دارم كارهايي را به نمايش بگذارم كه هم جنبه حرفهايتر داشته باشند و هم براي عموم جذابيت داشته باشند و به اين نوع آثار توجه خواهم داشت. اما اين دليل نميشود كه چون عموم يك جامعه مثلاً به اثري اقبال ندارد من به عنوان گالريدار از كنار آن به راحتي عبور كنم و نخواهم آن را بر ديوار گالري به نمايش بگذارم. مسلماً كار خوب، بازديدكننده خودش را دارد. ممكن است كمتر باشد اما دارد. مثلاً در نمايشگاه كاوه گلستان ممكن است كسي نخواهد عكس رنج مردم را بخرد و به ديوار خانهاش بگذارد ولي تعداد بسيار زيادي آمدند و آثار را ديدند.
– اما گمان ميبريد به تعداد كساني كه با كاوه گلستان آشنا بودند، بعد از آن نمايشگاه افزوده شده است؟
حتي اگر تعدادي افزوده هم نشود ولي چون همان كساني كه مثلاً گلستان را ميشناختند، با او بيشتر آشنا شدند و آثاري را از او ديدند كه به نمايش درنيامده بود، موثر است. مثلاً در مورد كاوه گلستان حدود ۳۰ سال بود كه نمايشگاهي از آثارش برگزار نشده بود. همين كه ميتوانند در جايي آثار اصلي را در فاصله يك قدمي تماشا كنند به نظر من اين ارزشمند است.
به نظر من يكي از عواملي كه باعث ميشود توده جامعه به سمت گالريها تمايل پيدا كنند، رسانهها هستند و من از همه آنها كمك ميخواهم كه اطلاعرساني مناسب انجام دهند. بايد درباره آثار نمايشگاه نقد و بررسي بنويسند و بازتابهاي آن نمايشگاه را به اطلاع مردم برسانند تا آنها نيز به ديدن نمايشگاهها علاقهمند شوند. من نميتوانم سفارش نقد دهم. وظيفه من برگزاري نمايشگاه باكيفيت است و وظيفه آنها نيز ادامه همين روند يعني بررسي آثار و نقد آنهاست.
پیام برازجانی
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پیام برازجانی