امان از اینهمه ایرانی بازی

بدست • 2 ژوئن 2006 • دسته: جامعه و سیاست

حتما بارها و بارها این جمله به گوشتان خورده که ما ایرانی هستیم ، ایرانی فلان و ایرانی بهمان و…
اما گاهی وقتما اتفاقاتی می افتد که فقط از ایرانی جماعت بر می آید و نمونه ان را در هیچ کجای دیگر هم نمی توانید پیدا کنید.
به خشونت کشیده شدن تجمعات خیابانی،بعد از ۷۰ دقیقه بازی زیبا ۳-۱ باختن و …..
حتما ماجراهای تجمع امروز زنان در دفاع از حقوقشان را و اتفاقاتات میدان هفتم تیر را شنیده اید.من هم امروز مانند بسیاری به آنجا رفته بودم.البته برای عکاسی اما چنان اتفاقات سریع و ناگوار پیش می رفت که جای هیچ عکس العملی را برای عکاسان بجای نگذاشت.کسی عکس خوب از این اتفاق دارد؟
ظاهرا قرار بوده بانوان برای دفاع از حقوق از دست رفته شان و برای احقاق حقشان در ساعت ۵ تا ۶ بعدازظهر در میدان هفتم تیر تجمع کنند.و ظاهرا بر اساس قوانین می بایست از قبل مجوز چنین تجمعی را دریافت می کردند که ظاهرا این مجوز را در اختیار نداشته اند.البته نمی دانم اساسا برای کسب مجوز اقدام کرده اند یا خیر.ولی لابد عوارض برگزاری تجمع بدون مجوز را هم قبول کرده بودند.
از این خانمهای به دنبال حقوق از دست رفته اشن بدتر نیروی انتظامی و خانمهای اموزش دیده برای کتک زدن جماعت بودند که تلاش بسیاری را برای برهم زدن نظم عمومی با استفاده از افراد حاضر در میدان هفتم تیرمی کردند.خانمهای نیروی انتظامی باتوم به دست به دنبال همجنسانشان می دویدند و پس چند ضریه بعضی از آنها را با دستبند و حتی بدون دستبند به داخل ماشین های پارک شده در کنار میدان می بردند.

با عرض معذرت اوضاع کمی وخیم بود.
اما منظور من از نوشتن اینهمه کلمه پرسیدن این چند سوال بود.
۱-چرا اساسا خانمها تجمع بدون مجوز برگزار می کنندو آیا تا بحال از طرق دیگر بغیر از تجمع حقوق شان را پیگیری کرده اند و نتیجه چه بوده است؟
۲-حالا اگر این خانمهای محترم بدون دخالت نیروی انتظامی در همان پارک حاشیه میدان هفتم تیر تجع می کردند و خبرنگاران هم راحت خبرشان را تهیه می کردند و نیروی انتظامی هم بدون خشونت در گوشه ای نظاره می کرد مگر چه می شد؟
سر و ته ماجرا و علل و عوامل اینگونه اتفاقات را که بررسی می کنی در خواهی یافت که اینگونه موارد فقط مخصوص ایران است و از روی ایرانی بازی بعضی.در ضمن ظاهرا یکی از روزنامه نگاران را به همراه همسر و خواهر زن در این تجمع دستگیر کرده اند.در جائی خواندم که به ایشان لقب با سابقه را داده بودند.آرزوی قلبی من این بود که ای کاش سابقه ایشان خیلی کمتر بود در عوض با شنیدن این خبر آدمها بی تفاوت از کنار خبر رد نمی شدند.

دیدگاه خود را بیان کنید.